نوشته شده توسط : farshad
بنا براین، وقتی که با جملۀ (از آرژانتین می توان به سازمان ملل رفت) مواجه می شویم، می دانیم که حد اقل دو نوع پیام در این جملۀ فارسی نهفته است: پیام اول – می توانیم یا می توانید از کشور آرژانتین به سازمان ملل در نیویورک بروید و پیام دوم – می توانیم یا می توانید از میدان آرژانتین به دفتر سازمان ملل در خیابان قائم مقام فراهانی بروید. با کمی دقت، خواهید دید که پیام اول فقط به ساختار جمله و به معنای کلماتی بستگی دارد که جمله را تشکیل داده اند. اما درک پیام دوم تنها زمانی مقدور است که بدانیم گوینده و شنونده در تهران هستند یا در هر جای دنیا باشند راجع به تهران و امکان رفتن از میدان آرژانتین تهران به دفتر سازمان ملل واقع در خیابان قائم مقام فراهانی صحبت می کنند. نتیجه اینکه، مترجم برای پی بردن به پیام اول فقط باید ساختار گرامری آن را تجزیه و تحلیل کند و دانستن معنی لغات و رابطۀ دستوری بین آنها، نظیر فعل و فاعل، اسم و صفت، مسند و مسند الیه، مضاف و مضاف الیه و غیره برای ترجمه کافی خواهد بود. اما برای پی بردن به پیام دوم، علاوه بر تحلیل دستوری جمله (structural analysis) ، تحلیل کلامی آن نیز برای ترجمۀ دقیق ضرورت دارد. در انگلیسی به تحلیل کلام می گویند: (discourse analysis) و این یعنی مترجم باید ببیند گوینده و شنونده دقیقا چه کسانی هستند، کجا هستند، با هم چه نسبتی دارند، منظورشان از انتخاب این یا آن واژه، جمله یا اصطلاح بخصوص چیست و الی آخر. این اطلاعات در متن یک داستان، نمایشنامه، فیلم یا یک موقعیت اجتماعی مثل مهمانی و کلاس و غیره، اغلب خود به خود به دست می آید. لیکن از جمله ای که به صورت تافتۀ جدا بافته ای در خارج از متن اجتماعی (social context) قرار گرفته باشد نمی توان به چنین اطلاعاتی دست یافت.
 
گام دوم:
با در نظر گرفتن تفاوت بین پیام ظاهری و پیام ضمنی یا استعاری جملات، فرض کنیم که صرفا برای پی بردن به پیام ظاهری جمله می خواهیم ساختار آن را تحلیل کنیم. برای این کار، نخست باید جمله را به نهاد (subject) و گزاره (predicate) تقسیم کرد. نهاد چیزی یا کسی است که اطلاعاتی در باره اش اعلام می شود و گزاره همان اطلاعاتی است که در بارۀ نهاد اعلام می گردد. چه در فارسی و چه در انگلیسی، نهاد جمله به شکل یک اسم یا ضمیر و گزاره به شکل یک فعل ظاهر می شود. مثلا در دو جملۀ (Workers work) کارگران کار می کنند و (Airplanes fly) هواپیماها پرواز می کنند، کلمات (workers) و (airplanes) نهاد هستند و کلمات (work) و (fly) گزاره اند. این تقسیم بندی زمانی بسیار مهم است که با جمله ای بزرگ و طولانی، حتی به اندازۀ دو سه سطر یا بیشتر، مواجه شده باشیم. 
 


:: بازدید از این مطلب : 13
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 2 اسفند 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : farshad
کار ترجمه شیرین است. ولی این به میزان علاقمندی، وسعت دانش، مهارت، سرعت عمل و موفقیت مترجم بستگی دارد. چرا که اگر مترجم (مترجم تازه کار) از یک روش اصولی استفاده نکند، به پیچ و خمهای کار واقف نباشد، از امکانات یا ضعفهای خود بی اطلاع باشد، بدون تردید از راه نرسیده دچار سردرگمی و خستگی شده و چون از پیشرفت کار ناراضی و نسبت به پایان آن نومید است، دیر یا زود از کار ترجمه منزجرمی شود. این درست مثل آن است که از کسی خواسته شود بدون دانش آشپزی و ابزارها و لوازم آشپزی، غذا درست کند! لذا بدیهی است که آشنائی با یک رشته اصول منطقی و آگاهی از جنبه های مختلف کار، چه از لحاظ علمی و نظری و چه از لحاظ عملی، باعث پیدایش و افزایش اعتماد به نفس و امیدواری در مترجم شده و او را در راهی که قدم نهاده است خوشبین تر، مصمّم تر و راسخ تر می کند.
 
با اصول و روش ترجمه در زبان انگلیسی آشنا شوید..!
 
لازم به یادآوری است که ترجمه، به عنوان یک علم، بخشی از زبان شناسی کاربردی (Applied Linguistics) است و بررسی کامل تئوریهای ترجمه به معنای ورود به بحثهای مفصّل و گسترده ای در زبان شناسی عمومی، زبان شناسی تطبیقی، جامعه شناسی زبان، روان شناسی زبان، علم بیان، علم تحلیل کلام و حتی علم مردم شناسی، فلسفه، منطق، روان شناسی و روان پزشکی عصبی، روان شناسی سیبرنتیک و غیره است که دربارۀ هر یک از آنها هزاران تحقیق صورت گرفته و هزاران کتاب یا مقاله نگاشته شده است. لذا پرداختن به جزئیات بیشتر در این زمینه ها و حتی طرح تمامی درسهای مربوط به دستور زبان فارسی یا انگلیسی از گنجایش این مقال خارج است. در اینجا هدف نگارنده صرفاً این است که عملیات ترجمه را گام به گام و مرحله به مرحله به مترجم نوآموز نشان دهد تا او را با خلاصه ای از تصویر عوامل عینی و ذهنی و فعالیتهای فکری و عملی دخیل در فرایند ترجمه آشنا کند.
 
مقدمه:
ترجمه به عنوان یک فرایند (process)، مخلوطی از فعالیتهای ذهنی و مکانیکی را در بر می گیرد. منظور از فعالیتهای ذهنی همۀ آن فعل و انفعالاتی است که در مغز و روان مترجم صورت می گیرد و طی آن، معنا و مفهوم یا پیام یک واژه، عبارت یا جمله ای از یک زبان استخراج شده و به واژه، عبارت یا جمله ای در زبان دیگر سوار می شود. در این حالت، زبان اول را زبان مبدأ (source language) یا (SL) و زبان بعدی را زبان مقصد (target language) یا (TL) می گویند. به همین ترتیب، متن مبدأ به معنای متنی است که می خواهیم ترجمه کنیم و متن مقصد یعنی حاصل آن ترجمه، که به زبان مقصد نوشته شده است. 
 


:: بازدید از این مطلب : 8
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 2 اسفند 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : farshad
بعلاوه، اگر هر پیامی را یک رمز در نظر بگیریم و حروف و صداهای هر زبان و گرامر آنها را کلید آن رمز به حساب آوریم، استخراج معنا از یک واژه یا جملۀ زبان مبدأ را رمزگشائی (decoding) و بیان همان معنا به کمک واژه یا جمله ای در زبان مقصد را رمزگذاری (encoding) می گویند. این بخش از فرایند ترجمه نه تنها دانش زبانی مترجم و شناخت او از ساختارها و معنی شناسی و کاربردشناسی هر دو زبان مبدأ و مقصد را طلب می کند، بلکه اطلاعات عمومی و تخصّصی او، قوۀ ادراک و شناخت او ازجهان و آگاهی او از انواع جنبه های تعامل ارتباطی بین انسانها نظیر سن، جنسیّت، نژاد، مذهب، نسبت، شغل، موقعیت زمانی و مکانی و غیره را نیز شامل می گردد. ولی بخش مکانیکی فرایند ترجمه عبارت از فعالیتهایی مانند خواندن، نوشتن، رجوع کردن به منابع مختلف، مرور کردن، تجدیدنظر کردن، اصلاح کردن، جابجا کردن، انتخاب کردن، حذف کردن، تایپ کردن و غیره است که اغلب همزمان و به موازات فرایند ذهنی ترجمه صورت می گیرد. مترجم درانتهای فرایند ترجمه به ساختاری از زبان مقصد دست می یابد که به آن می گویند: معادل (equivalent). منظور از معادل در واقع همان کلمه، عبارت یا جمله ای در زبان مقصد است که می تواند معنا و مفهوم کلمه، عبارت یا جملۀ مبدأ، یعنی منظور یا پیام گویندۀ زبان مبدأ را برساند. مثلاً اگر گوینده یا نویسندۀ انگلیسی گفته باشد: (It doesn’t matter) و مترجم در ترجمۀ همین جمله به فارسی نوشته باشد: (مهم نیست)، چون (مهم نیست) دقیقا منظور گویندۀ انگلیسی را می رساند، پس یک معادل درست و قابل قبول برای جملۀ انگلیسی محسوب می شود. معادل در سطح مقاله، کتاب، مجله یا بروشور را نسخه (version) می نامند، مانند نسخۀ روسی یا آلمانی کتاب (پیرمرد و دریا)، نوشتۀ ارنست همینگوی، که نسخۀ اصلی آن به زبان انگلیسی است و یا نسخۀ فارسی، چینی، یا پرتقالی داستان (شرطبندی)، نوشتۀ آنتون چخوف، که نسخۀ اصلی اش روسی است.
 
اکنون تصویر کلی فرایند ترجمه را به اجزاء کوچکتری تقسیم می کنیم و با بررسی یک یک آنها در واقع روش اصولی ترجمه را به شکل یک اسلوب یا دستورالعمل ساده و شفاف تمرین کرده و یاد می گیریم.
 
گام اول:
متنی را که می خواهیم ترجمه کنیم متن مبدأ (ST) می گویند. چنین متنی ممکن است کتبی یا شفاهی باشد و ممکن است صرفاً از یک واژه یا یک عبارت کوتاه تشکیل شده باشد و یا به اندازۀ یک جمله، یک پاراگراف، مقالۀ چند صفه ای و یا یک کتاب چند جلدی باشد. جمله مناسب ترین واحد ساختاری در بحث مقدماتی ترجمه است زیرا، برخلاف واژه و عبارت، دارای نهاد و گزاره و پیام (message) مشخصی است. بررسی ترجمه بر مبنای جمله در مواقعی کافی نیست که مفهوم پیام آن به جملات قبلی و بعدی و به عناصر غیر زبانی مانند موقعیت مکانی و زمانی، رابطۀ بین گوینده و مخاطب، پوشیده بودن نیت اصلی یا در لفافه بودن منظور اصلی گوینده و استعاری یا ضمنی بودن معانی بستگی داشته باشد. 
 


:: بازدید از این مطلب : 6
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 2 اسفند 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : farshad
بعلاوه، اگر هر پیامی را یک رمز در نظر بگیریم و حروف و صداهای هر زبان و گرامر آنها را کلید آن رمز به حساب آوریم، استخراج معنا از یک واژه یا جملۀ زبان مبدأ را رمزگشائی (decoding) و بیان همان معنا به کمک واژه یا جمله ای در زبان مقصد را رمزگذاری (encoding) می گویند. این بخش از فرایند ترجمه نه تنها دانش زبانی مترجم و شناخت او از ساختارها و معنی شناسی و کاربردشناسی هر دو زبان مبدأ و مقصد را طلب می کند، بلکه اطلاعات عمومی و تخصّصی او، قوۀ ادراک و شناخت او ازجهان و آگاهی او از انواع جنبه های تعامل ارتباطی بین انسانها نظیر سن، جنسیّت، نژاد، مذهب، نسبت، شغل، موقعیت زمانی و مکانی و غیره را نیز شامل می گردد. ولی بخش مکانیکی فرایند ترجمه عبارت از فعالیتهایی مانند خواندن، نوشتن، رجوع کردن به منابع مختلف، مرور کردن، تجدیدنظر کردن، اصلاح کردن، جابجا کردن، انتخاب کردن، حذف کردن، تایپ کردن و غیره است که اغلب همزمان و به موازات فرایند ذهنی ترجمه صورت می گیرد. مترجم درانتهای فرایند ترجمه به ساختاری از زبان مقصد دست می یابد که به آن می گویند: معادل (equivalent). منظور از معادل در واقع همان کلمه، عبارت یا جمله ای در زبان مقصد است که می تواند معنا و مفهوم کلمه، عبارت یا جملۀ مبدأ، یعنی منظور یا پیام گویندۀ زبان مبدأ را برساند. مثلاً اگر گوینده یا نویسندۀ انگلیسی گفته باشد: (It doesn’t matter) و مترجم در ترجمۀ همین جمله به فارسی نوشته باشد: (مهم نیست)، چون (مهم نیست) دقیقا منظور گویندۀ انگلیسی را می رساند، پس یک معادل درست و قابل قبول برای جملۀ انگلیسی محسوب می شود. معادل در سطح مقاله، کتاب، مجله یا بروشور را نسخه (version) می نامند، مانند نسخۀ روسی یا آلمانی کتاب (پیرمرد و دریا)، نوشتۀ ارنست همینگوی، که نسخۀ اصلی آن به زبان انگلیسی است و یا نسخۀ فارسی، چینی، یا پرتقالی داستان (شرطبندی)، نوشتۀ آنتون چخوف، که نسخۀ اصلی اش روسی است.
 
اکنون تصویر کلی فرایند ترجمه را به اجزاء کوچکتری تقسیم می کنیم و با بررسی یک یک آنها در واقع روش اصولی ترجمه را به شکل یک اسلوب یا دستورالعمل ساده و شفاف تمرین کرده و یاد می گیریم.
 
گام اول:
متنی را که می خواهیم ترجمه کنیم متن مبدأ (ST) می گویند. چنین متنی ممکن است کتبی یا شفاهی باشد و ممکن است صرفاً از یک واژه یا یک عبارت کوتاه تشکیل شده باشد و یا به اندازۀ یک جمله، یک پاراگراف، مقالۀ چند صفه ای و یا یک کتاب چند جلدی باشد. جمله مناسب ترین واحد ساختاری در بحث مقدماتی ترجمه است زیرا، برخلاف واژه و عبارت، دارای نهاد و گزاره و پیام (message) مشخصی است. بررسی ترجمه بر مبنای جمله در مواقعی کافی نیست که مفهوم پیام آن به جملات قبلی و بعدی و به عناصر غیر زبانی مانند موقعیت مکانی و زمانی، رابطۀ بین گوینده و مخاطب، پوشیده بودن نیت اصلی یا در لفافه بودن منظور اصلی گوینده و استعاری یا ضمنی بودن معانی بستگی داشته باشد. 
 


:: بازدید از این مطلب : 10
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 2 اسفند 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : farshad
بنا براین، وقتی که با جملۀ (از آرژانتین می توان به سازمان ملل رفت) مواجه می شویم، می دانیم که حد اقل دو نوع پیام در این جملۀ فارسی نهفته است: پیام اول – می توانیم یا می توانید از کشور آرژانتین به سازمان ملل در نیویورک بروید و پیام دوم – می توانیم یا می توانید از میدان آرژانتین به دفتر سازمان ملل در خیابان قائم مقام فراهانی بروید. با کمی دقت، خواهید دید که پیام اول فقط به ساختار جمله و به معنای کلماتی بستگی دارد که جمله را تشکیل داده اند. اما درک پیام دوم تنها زمانی مقدور است که بدانیم گوینده و شنونده در تهران هستند یا در هر جای دنیا باشند راجع به تهران و امکان رفتن از میدان آرژانتین تهران به دفتر سازمان ملل واقع در خیابان قائم مقام فراهانی صحبت می کنند. نتیجه اینکه، مترجم برای پی بردن به پیام اول فقط باید ساختار گرامری آن را تجزیه و تحلیل کند و دانستن معنی لغات و رابطۀ دستوری بین آنها، نظیر فعل و فاعل، اسم و صفت، مسند و مسند الیه، مضاف و مضاف الیه و غیره برای ترجمه کافی خواهد بود. اما برای پی بردن به پیام دوم، علاوه بر تحلیل دستوری جمله (structural analysis) ، تحلیل کلامی آن نیز برای ترجمۀ دقیق ضرورت دارد. در انگلیسی به تحلیل کلام می گویند: (discourse analysis) و این یعنی مترجم باید ببیند گوینده و شنونده دقیقا چه کسانی هستند، کجا هستند، با هم چه نسبتی دارند، منظورشان از انتخاب این یا آن واژه، جمله یا اصطلاح بخصوص چیست و الی آخر. این اطلاعات در متن یک داستان، نمایشنامه، فیلم یا یک موقعیت اجتماعی مثل مهمانی و کلاس و غیره، اغلب خود به خود به دست می آید. لیکن از جمله ای که به صورت تافتۀ جدا بافته ای در خارج از متن اجتماعی (social context) قرار گرفته باشد نمی توان به چنین اطلاعاتی دست یافت.
 
گام دوم:
با در نظر گرفتن تفاوت بین پیام ظاهری و پیام ضمنی یا استعاری جملات، فرض کنیم که صرفا برای پی بردن به پیام ظاهری جمله می خواهیم ساختار آن را تحلیل کنیم. برای این کار، نخست باید جمله را به نهاد (subject) و گزاره (predicate) تقسیم کرد. نهاد چیزی یا کسی است که اطلاعاتی در باره اش اعلام می شود و گزاره همان اطلاعاتی است که در بارۀ نهاد اعلام می گردد. چه در فارسی و چه در انگلیسی، نهاد جمله به شکل یک اسم یا ضمیر و گزاره به شکل یک فعل ظاهر می شود. مثلا در دو جملۀ (Workers work) کارگران کار می کنند و (Airplanes fly) هواپیماها پرواز می کنند، کلمات (workers) و (airplanes) نهاد هستند و کلمات (work) و (fly) گزاره اند. این تقسیم بندی زمانی بسیار مهم است که با جمله ای بزرگ و طولانی، حتی به اندازۀ دو سه سطر یا بیشتر، مواجه شده باشیم. 
 


:: بازدید از این مطلب : 10
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 2 اسفند 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : farshad
کار ترجمه شیرین است. ولی این به میزان علاقمندی، وسعت دانش، مهارت، سرعت عمل و موفقیت مترجم بستگی دارد. چرا که اگر مترجم (مترجم تازه کار) از یک روش اصولی استفاده نکند، به پیچ و خمهای کار واقف نباشد، از امکانات یا ضعفهای خود بی اطلاع باشد، بدون تردید از راه نرسیده دچار سردرگمی و خستگی شده و چون از پیشرفت کار ناراضی و نسبت به پایان آن نومید است، دیر یا زود از کار ترجمه منزجرمی شود. این درست مثل آن است که از کسی خواسته شود بدون دانش آشپزی و ابزارها و لوازم آشپزی، غذا درست کند! لذا بدیهی است که آشنائی با یک رشته اصول منطقی و آگاهی از جنبه های مختلف کار، چه از لحاظ علمی و نظری و چه از لحاظ عملی، باعث پیدایش و افزایش اعتماد به نفس و امیدواری در مترجم شده و او را در راهی که قدم نهاده است خوشبین تر، مصمّم تر و راسخ تر می کند.
 
با اصول و روش ترجمه در زبان انگلیسی آشنا شوید..!
 
لازم به یادآوری است که ترجمه، به عنوان یک علم، بخشی از زبان شناسی کاربردی (Applied Linguistics) است و بررسی کامل تئوریهای ترجمه به معنای ورود به بحثهای مفصّل و گسترده ای در زبان شناسی عمومی، زبان شناسی تطبیقی، جامعه شناسی زبان، روان شناسی زبان، علم بیان، علم تحلیل کلام و حتی علم مردم شناسی، فلسفه، منطق، روان شناسی و روان پزشکی عصبی، روان شناسی سیبرنتیک و غیره است که دربارۀ هر یک از آنها هزاران تحقیق صورت گرفته و هزاران کتاب یا مقاله نگاشته شده است. لذا پرداختن به جزئیات بیشتر در این زمینه ها و حتی طرح تمامی درسهای مربوط به دستور زبان فارسی یا انگلیسی از گنجایش این مقال خارج است. در اینجا هدف نگارنده صرفاً این است که عملیات ترجمه را گام به گام و مرحله به مرحله به مترجم نوآموز نشان دهد تا او را با خلاصه ای از تصویر عوامل عینی و ذهنی و فعالیتهای فکری و عملی دخیل در فرایند ترجمه آشنا کند.
 
مقدمه:
ترجمه به عنوان یک فرایند (process)، مخلوطی از فعالیتهای ذهنی و مکانیکی را در بر می گیرد. منظور از فعالیتهای ذهنی همۀ آن فعل و انفعالاتی است که در مغز و روان مترجم صورت می گیرد و طی آن، معنا و مفهوم یا پیام یک واژه، عبارت یا جمله ای از یک زبان استخراج شده و به واژه، عبارت یا جمله ای در زبان دیگر سوار می شود. در این حالت، زبان اول را زبان مبدأ (source language) یا (SL) و زبان بعدی را زبان مقصد (target language) یا (TL) می گویند. به همین ترتیب، متن مبدأ به معنای متنی است که می خواهیم ترجمه کنیم و متن مقصد یعنی حاصل آن ترجمه، که به زبان مقصد نوشته شده است. 
 


:: بازدید از این مطلب : 12
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 2 اسفند 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : farshad
عيّن الخطأ للترجمة :
الف) لا تجْعَلْ للباطلِ عَلَی عَمَلی دليلاً = برای باطل راهنمايی بركارم قرارمده .
ب) لا تَكُنْ حريصاً لِنيل ما ترغبُ إليه نفسُكَ = برای رسيدن به آنچه ميل داری حريص مباش.
ج) لاتَرْضَ بالذُّلِ = به ذلت وخواری راضی نمی باشی
د) لا تَخَفْ مِنَ الموتِ = ازمرگ نترس.
لای نفی جنس:
درترجمه « لا » نفی جنس ازكلمه « هيچ » استفاده ميشود. مانند: «  لاتلميذَ فی الصّفِ »       ( هيچ دانش آموزی دركلاس نيست) « لا بَليّةَ أعظَمُ مِن الحَسَدِ»(هيچ بلايی بزرگترازحسد نيست)  « لا لباسَ أجمَلُ مِنَ العافيةِ» ( هيچ لباسی زيباتراز تندرستی نيست ) .
- عيّن الخطأ للترجمة :
الف) لا أَثَرَ فيه للماء = هيچ اثری ازآب درآن نيست .
ب) لا جَمالَ للانسانِ كَجمالِ الادبِ = هيچ زيبايی برای انسان چون زيبايی ادب نيست .
ج) لا سيفَ أقطَعُ مِنَ الحَقِّ = هيچ شمشيری برنده ترازحق نيست .
د) لاريبَ فيهِ = درآن شكی  نيست .
حرف جر« علَی » :
عَلَی + ضمير يا + اسم ؛ درترجمه به معنای « امری لازم وضروری است » با عناوين           « بر- بايد – واجب است » بيان ميشود مانند: عَلَی الشبابِ احترامُ الوالدين ( احترام به والدين برجوانان لازم است / برجوانان است احترام به والدين ) « عَلَی + ك = عَليكَ أنْ تَعتمدَ عَلَی نفسك » ( توبايد به خودت اعتماد كنی )  « عَلَينا الذهابُ إلَی المدرسةِ » ( رفتن به مدرسه برما لازم است)
عين الخطأ للترجمه: «  عَلَينا أنْ نُؤمنَ  »                                                          الف)  برمااست كه ايمان بياوريم           ب) ما بايد ايمان بياوريم                            ج) واجب است ما ايمان بياوريم            د) ما ايمان می آوريم
ترجمه افعال:
فعل ماضی
ماضی ساده مثبت:
بر زمان گذشته دلالت دارد مانند:  كَتَبَ ( نوشت) قالَ (گفت ) هَدی ( هدايت كرد) رَمَی (انداخت)
- عيّن الصحيح فی الترجمة :  
الف) هَلْ وَجَدْتَ طريقاَ أسهلَ لحلِّ هذه المشكلة = آيا برای حل اين مشكل راه آسانتری می يابی
ب) أَسْقَطَ المقاتلونَ سبعَ طائراتٍ حربيّةٍ =   جنگجويان هفت هواپيمای جنگی را ساقط كردند.
ج) رأيتُم خمسَةَ معلمينَ = پنج معلم را ديدی
د) إشْتَرَتْ الطالبةُ مجلةً = دانش آموز مجله‌ای بخر.
ماضی ساده منفی:
فرمول :  ( ما+ فعل ماضی  يا  لم + فعل مضارع ) = ماضی منفی مانند: ما كَتَبَ ( ننوشت) يا  لَمْ يَكتبْ ( ننوشت ) ما قالَ ( نگفت)  لَمْ يَقُلْ ( نگفت).
- عين الخطأ للتعريب: « فقراء وبينوايان امام را نشناختند مگر بعد ازوفاتش »
الف) ماعَرفَ الفقراءُ والمساكينُ الامامَ إلاّ بعدَ وفاتهِ                                                    ب) لَمْ يَعرفْ الفقراءُ والمساكينُ الامامَ إلاّ بعدَ وفاتهِ                                                 ج) الفقراءُ والمساكينُ لَمْ يَعْرفُوا الإمامَ  إلاّ بعدَ وفاتهِ                                                      د) الفقراءُ والمساكينُ لا يَعرفونَ الإمامَ إلاّ بعدَ وفاتهِ  
ماضی نقلی:
 فرمول:  قَدْ + فعل ماضی = ماضی نقلی مانند :  قَدْ ذَهَبَ ( رفته است) قَدْ قالَ ( گفته است)           قَدْ أكتُبُ ( نوشته‌ام)  قَدْ قُلْتُم ( گفته‌ايد).
-  ماهُوَ الخطأ للترجمة :
الف) قدْ سَمعتُ خبرَ نجاحكَ = خبرموفقيت تورا شنيده‌ام    ب) قَدْ ذاقَ حلوَ الحياةِ = شيرينی زندگی را چشيده بود .     ج) قَدْ رَمينا الحجرَ علَی الاعداءِ = بردشمنان سنگ پرتاب كرده بوديم 
د) قَدْ أَحْدَثَتْ قطراتُ الماءِ ثقباً فی الصخرةِ = قطره‌های آب سوراخی درصخره ايجاد كرده است.
ماضی بعيد :
  فرمول:   كانَ + قَدْ + فعل ماضی = ماضی بعيد مانند : كانَ قَدْ ذَهَبَ ( رفته بود) كانَ قَدْ قالَ     ( گفته بود) كُنتُ قَدْ قُلتُ ( گفته بودم) كُنتُم قَدْ قُلتُم ( گفته بوديد) كانوا قَدْ ضَربُوا ( زده بودند).
-  عيّن الخطأ للترجمة :
الف) كانَ المسلمونَ قَدْ بَلَغُوا منزلَةً رفيعةً فی العلومِ = دانشمندان به جايگاه بلندی درعلوم رسيده بودند.
ب) كانَ أبوذر الغفاری قَدْ قالُ الحقَّ = ابوذزغفاری حق را گفته بود .
ج) كانَ الاستعمارُ قَدْ سَرَقَ ثرواتِ المسلمينَ = استعمار ثروتهای مسلمانان را به سرقت می برد.
د) كنتُ قَدْ ذَهَبتُ إلَی المدرسة أمسِ = ديروز به مدرسه رفته بودم .
ماضی استمراری:
 فرمول :  كانَ + فعل مضارع = ماضی استمراری مانند: كانَ يَذهَبُ ( می رفت) كانَ يَقولُ         ( می گفت)  كُنتُ اَقُولُ ( می گفتم) كُنتَ تَضربُ ( می زدی) كانوا يقولونَ ( می گفتند).


:: بازدید از این مطلب : 10
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 30 بهمن 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : farshad
پيشگفتار
 
تعريف ترجمه: بايد دانست كه ترجمه تنها بر گردادن الفاظ يا احيانا نقش هاي دستوري از زباني به زبان ديگر نيست هدف اساسي در هر ترجمه رساندن پيام و محتوي يا منظور متن مبدا است. براي ترجمه تعاريف بسياري مطرح شده است كه هر كدام در جاي خود درست ومفيد مي باشد واز ميان تعاريفي كه زبان شناسان براي ترجمه ارائه كرده اند به نمونه ذيل اشاره مي شود : (ترجمه عبارت است از بر گرداند ن مفاهيم چه نوشته وچه گفته از يك زبان كه زبان مبدا ناميده مي شود به زبان ديگر كه زبان مقصد خوانده          مي شود به طوري كه متن ترجمه شده همان تاثيري را كه در زبان مبدا دارد در زبان مقصد نيز داشته باشد).ترجمه جریانی است میان دو زبان، در این جریان مترجم همواره دو اصل را در مد نظر میگیرد، یکی زبان مبدأ و دیگری زبان مقصد. کارشناسان دو نوع ترجمه را شناسایی و مطرح کرده اند:
 
1- ترجمه ی ارتباطی(communicative)  که همان ترجمه ی آزاد یا روان است. ترجمه ارتباطی راحت تر خوانده ميشود و بايد با متن اصلی وزبان مبدأ همخوانی وتناسب داشته باشد.
 
2- ترجمه ی معنایی ( (semantic که همان ترجمه ی تحت اللفظی یا (word for word) است. درترجمه ی تحت الفظی  کلمه به کلمه و خط به خط از زبانی به زبان دیگر برگردانده میشود. در ترجمه تحت اللفظي، مترجم معنی متن را به بیان دیگر باز میگوید اما تغییری در آن ایجاد نمیکند. ترجمه های تحت اللفظی به ندرت روان و خوشایند هستند.
 
مواردی كه مترجم بايد آنها را بداند ورعايت كند:
 
1- آشنائي با موضوع مورد ترجمه.
 
2- رعايت امانت وپرهيز از هرگونه دخل وتصرف .
 
3  -  استفاده از واژگان مانوس در ترجمه .
 
4- استفاده از فرهنگ لغت های مناسب.
 
 5 – آشنائي با اصطلاحات واسلوب هاي كاربردي  زبان مبدا ( عربی) و زبان مقصد (فارسی) .
 
6-  متن خوانی وحفظ لغات مشكل و جديد .
 
 
 
نكاتی كه در ترجمه بايد مورد توجه قرارگيرد:
 
1-    تشخيص فعل / صيغه/ وزمان آن.
 
2-     توجه به ضماير وترجمه آنها.
 
3-     تشخيص فاعل ومفعول.
 
4-     توجه به معلوم ومجهول بودن افعال.
 
5-     دقت در تشخيص مثبت ومنفی بودن جمله.
 
6-     تشخيص فعل لازم از متعدی ( ناگذر ازگذر).
 
7-    توجه به تركيبهای وصفی واضافی مخصوصاً زمانی كه اسمی هم صفت دارد وهم مضاف اليه.
 
 
 
نكته مهم:
 
         مترجم بايد بداند كه بيشترترجمه ها مبتنی برقواعد ميباشند لذا لازم است مواردی كه درذيل آمده است با دقت تمام به خاطر بسپارد ودرحلّ تست ها ازآنها كمك گيرد.  لازم به ذكراست ، هرقاعده همراه يك نمونه تست كنكوری بيان شده است .
 
 
 
 
 
ترجمه حروف:
 
حرف « قَدْ »:
 
« قَدْ + فعل مضارع به معنای شايد / گاهی مانند: قَدْ يذهبُ ( گاهی ميرود) قَدْ تَقُولُ ( گاهی ميگويی ) . « قَدْ + فعل ماضی برای تاكيد است  كه معمولاً معنی را به ماضی نقلی تبديل ميكند مانند: قَدْ كتَبَ ( نوشته‌است)  قَدْ قالَ ( گفته است)  قَدْ قُلْتُم ( گفته‌ايد)
 
عيّن الخطأ للترجمة :
 
الف) قَدْ تَزَيّنَت الارضُ فی الربيع = زمين دربهارآراسته است .
 
ب) قَدْ شَعَرَ بأنَّ شَعْبَهُ يُعانی الكسالةَ = او احساس كرده‌است كه ملتش ازتنبلی رنج می برند.
 
ج) قَدْ تَقولون كلامَ الحقَّ =  گاهی سخن حق می گوييد.
 
د) قَدْ أَثْبَتَت الاكتشافاتُ الجديدةُ =  اكتشافات جديد كشف نمود.
 
حرف « لَنْ» :
 
    حرف « لَنْ » جز حروف ناصبه است ومعنی فعل را به آينده منفی تبديل ميكند مانند:             لَنْ يَذهبَ ( نخواهد رفت) لَنْ أَقُولَ ( نخواهم گفت) لَنْ تضربُوا ( نخواهيد زد) بعضی مواقع درترجمه آن از كلمه « هرگز» استفاده ميشود مانند: لَنْ تَذهَبَ ( هرگزنخواهی رفت) .
 


:: بازدید از این مطلب : 3
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 30 بهمن 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : farshad
عين الخطأ للترجمة:  
 
الف) لَنْ تَعيشَ فی راحةٍ : هرگزدرراحتی زندگی نمی كنی .
 
ب) لَنْ تَبلُغَ الآمالَ الكبيرةَ : هرگزبه آرزوهای بزرگ نخواهی رسيد.
 
ج) لَنْ تَقُولوا الكذبَ : دروغ نخواهيد گفت .                                                         د) لَنْ يَكْتُبْنَ دروسَهُنَّ : درسهايشان را نخواهند نوشت.
 
حرف « لام امرغايب « لـِ »:
 
 درترجمه آن ازكلمه « بايد »استفاده ميشود مانند: « لِنَعْلَمْ » ( بايد بدانيم ) « لِيَقُلْ »( بايد بگويد) « لِيَضربوا » ( بايد بزنند) « لِأَكْتُبْ » ( بايد بنويسم ).
 
« لِيَعبُدُوا رَبَّ هذا البيتِ »( بايد صاحب اين خانه را عبادت كنند).
 
عين الخطأ :
 
 الف) لِنُواصلْ جهادَنا : ما بايد به مبارزه خود ادامه دهيم .                                             ب)  لِيَعِشْ كالنّسرِ فوقَ الجبالِ: بايد همچون عقاب دربالای كوهها زندگی كند .                         ج) لِيَرمِ الكُرّةَ : توپ را بايد بياندازد.
 
د) لِنُساعدْ المساكينَ : ما به بيچارگان كمك می كنيم . 
 
حرف « لَمْ »:
 
« لَمْ » برسر مضارع می آيد وآن را مجزوم ميكند كه به آن فعل جحد ميگويند ومعنا را به ماضی منفی تبديل ميكند مانند: لَمْ يَذهبْ ( نرفت) دقيقاً ازلحاظ معنا مانند « ماذَهبَ » است .          « ما ذَهَبَ نرفت = لَمْ يذهبْ نرفت » لَمْ تَقُلْ نگفتی = ما قُلْتَ نگفتی » . « لَمْ يكتُبُوا ننوشتند »   « ما كَتَبوا ننوشتند » .
 
- ما هو الخطأ :
 
الف) لَمْ تَعلمْ : ندانستی    ب) ما عَلِمْتَ : ندانستی        ج) لَمْ يَبْكِ : گريه نمی كند                    د) ما بَكَی : گريه نكرد.
 
- عين الصحيح للتعريب : « ثروتمندان به فقيران اجازه ندادند»
 
الف) الاغنياءُ لَمْ يَسْمَحُوا للفقراء          ب) الاغنياءُ لَنْ يَسمَحوا للفقراءِ
 
ج) الاغنياءُ لا يَسمحونَ للفقراء            د) الاغنياءُ لما يَسمحوا للفقراء
 
 
 
حرف « لَمّا »:
 
هرگاه قبل ازفعل ماضی بيايد اسم است به معنای هنگامی كه / زمانی كه مانند: لَمّا ذَهبَ          ( هنگامی كه رفت) لَمّا قالَ ( هنگامی كه گفت )  لَمّا ضربتُم ( هنگامی كه زديد) . لَمّا هرگاه قبل
 
 ازفعل مضارع بيايد حرف جزم است ومعنی مضارع را به نقلی منفی تبديل می كند مانند:         لَمّا يذهبْ ( هنوز نرفته است) لَمّا تقُلْ ( هنوز نگفته‌ای ) لَمّا تضربوا (هنوز نزده ايد).
 
 
 
- عين الخطأ للترجمة:    
 
الف) لَما أسلَمتُم = زمانی كه مسلمان شديد .      ب) لَما تَتلُ = هنوز تلاوت نكرده‌ای
 
ج) لَما تَلَوْتَ القرآنَ = قرآن تلاوت نكرده‌ای      د) لَما يُسلموا = هنوز مسلمان نشده‌اند
 
- عين الصحيح للتعريب: « زمانی كه بهلول سخن را شنيد خنديد»
 
الف) لَما يسمعْ بهلولُ الكلامَ إبتَسمَ             ب) لَما سَمِعَ بهلولُ الكلامَ  يبتسمُ                             ج) لَما يَسمعُ بهلولُ الكلامَ  إبتَسَمَ              د) لَما سَمِعَ بهلولُ الكلامَ  إبتَسَمَ
 
حرف« ل»:
 
لـ  + ضمير يا اسم به معنی دارد است مانند: لَكَ كتابٌ ( كتابی داری) لِمحمدٍ قلمٌ ( محمد قلمی دارد) لي صديقٌ ( دوستی دارم) لكم آمالٌ = آرزوهايي داريد.
 
كان + ل+ ضمير يا اسم به معنی داشتن است مانند: كانَ لكَ كتابٌ ( كتابی داشتی) كانَ لِمحمدٍ قلمٌ ( محمد قلمی داشت) كانَ لي صديقٌ ( دوستی داشتم) .
 
 
 
- ما هُوَ الخطأ للترجمة :
 
الف) للنباتاتِ فوائدُ عديدةٌ = گياهان فايده های زيادی دارند.
 
ب) كانَ لِرجلٍ بستانٌ = مردی باغی داشت .
 
ج)  لِي كتبٌ مفيدةٌ = كتابهای مفيدی برای من هست .
 
د) كانَ لكم اصدقاءُ اوفياءُ = دوستان وفاداری داشتيد.
 
لانهی: ( لا )
 
« لا نهی»  بايد برسرصيغه های مخاطب بيايد  دراين صورت معنی فعل را به امر منفی تبديل می كند مانند: لاتَذهَبْ (نرو) لاتَشرِبْ(ننوش) لاتَقُلْ( نگو) لاتضربوا ( نزنيد). ولی بعضی مواقع برسرفعل غايب ومتكلم می آيد كه درترجمه آن ازكلمه« نبايد» استفاده می كنيم مانند لايَذهَبْ           ( نبايد برود) لايقُلْ(نبايد بگويد) لاأذهَبْ ( نبايد بروم).
 


:: بازدید از این مطلب : 2
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 30 بهمن 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : farshad
أنتَ اَفضلُ التلامیذِ : تو برترین ، دانش آموز هستی .
 
عَدا = بجز ، مگر ذَهَب القومُ عَدا جعفرٍ : همه مردم بجز جعفر رفتند .
 
فی = در ، با عبدالله فی الدار : عبدالله در خانه است – جاء فی القوم : با مردم آمد .
 
عَن= از سأرحَل عَن بِلادٍ أنتَ فیها : از شهرهایی که تو در آنهایی سفر نخواهیم کرد .
 
علی = بر ، روی ، بالا حُمِلَ علی الدابَّه : بر چهار پا حمل شد .
 
حَتی = تا أکلتُ السمکهَ حتی رأسها : ماهی را تا سرش خوردم .
 
▪ نکته ۸
 
فعل مضارع منصوب اگر همراه حتی بیاید بصورت مضارع التزامی ترجمه می شود ؛ مثال :
 
نَصعَدُ الجبالَ حَتی نَبلغ القمّهَ : از کوه بالا می رویم تا به قله برسیم
 
اِلی = تا ، به ، سوی –مثال : دَرَسَ الی السماءِ : تا شب درس خواند – سار الی البیت : به خانه رفت .
 
● معانی حروف عطف و نکات پیرامون آنها
 
ثُمَ – وَ- فـ = پس ، سپس – مثال : قام سعیدٌ و جعفرٌ : سعید و جعفر ایستادند.
 
اَم = یا مثال : أقریبٌ اَم بعیدٌ : آیا دور است یا نزدیک
 
اَو = یا مثال : نحن أو أنتم علی الحقِّ : حق با ما یا شماست – جالِس العلماءُ اَو الزهَاد : با اهل علم یا پارسایان همنشینی کن
 
بَل = بلکه (عمدتا قسمت اول جمله قبل از بل منفی ترجمه می شود ) مثال : ذهب محمدٌ بل سعیدٌ : محمد نرفت بلکه سعید رفت .
 
لا= نه – مثال : ضَرَبَ احمدُ لا مرتضی : احمد زد مرتضی نزد .
 
▪ نکته ۱
 
لای نفی جنس به معنای «هیچ ...... نیست » ترجمه می شود . مثال : لارَجُلَ فی الدارِ : هیچ مردی در خانه نیست .
 
▪ نکته ۲
 
گاهی لا حرف جواب است به معنای خیر ، نه مثال : أقام سعید ؟ آیا سعید برخاست ؟ در پاسخ می گویند : لا : خیر
 
▪ نکته ۳
 
دقت شود که اگر در ترجمه ی یک متن فارسی به عربی حرف عطف وجود داشت باید کلمه معطوف علیه در حرکت و کاربرد ضمایر تبعیت کند . مثال برای اینکه استقلال و آزادگی خود را حفظ کنیم باید در مقابل انحرافات ایستادگی کنیم .
 
یجب أن نَقِفَ اَمام الانحرافاتِ لکی نحتفظ باستقلالنا و حریتنا .
 
▪ نکته ۴
 
لا ی نفی یا نافیه منفی بر سر مضارع قرار می گیرد و بر انجام نشدن کار یا حالتی درزمان حال و آینده دلالت می کند و غیر عامل است . مثال : لایَجلِسُ محمدُ: محمد نمی نشیند .
 
▪ نکته ۵
 
لا ی نهی یا ناهیه بر سر فعل مضارع می آید و در ترجمه آن از واژه ی نباید استفاده می شود به عبارت دیگر فعل مضارع را به مضارع التزامی منفی تبدیل می کند . البته می توان در ترجمه لفظ باید را به کار نبرد اما حتما فعل جمله باید به صورت منفی ترجمه شود .
 
لایَجلِسُ سعیدٌ: سعید نباید بنشیند . لایَجلِس سعیدٌ : سعید باید ننشیند .
 
لا اَذهب : نباید بروم ، باید نروم
 
توجه داشته باشید اگر قبل از حرف لا ، حرف ناصبه فعل مضارع قرار بگیرد لای حرف نافیه و فعل مضارع منصوب است مثال :
 
اِجتَهَد حَتی لا تَسخرَ : تلاش کن تا زیان نبینی .


:: بازدید از این مطلب : 5
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 30 بهمن 1397 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 16 صفحه بعد